دستهاي خالي

کمک.......
تعداد بازديد : 122

تو را راندم ،

و ساک‌هایت را در پیاده‌ رو افکندم

اما بارانی‌ات که در خانه‌ام مانده بود

هذیان‌ گویی سر داد ،

و با اعتراض آستین‌ هایش را برای در آغوش گرفتنم

به حرکت در آورد ..

و آن گاه که بارانی را از پنجره پرتاب کردم ،

همچنان که فرو می‌افتاد ،

دست‌های خالی‌ اش را در باد برآورد ،

چونان کسی که به نشانه‌ی بدرود ،

دستی برآورد

یا آن که فریاد زند: کمک !


کسب درامد


 کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید